دختر خونده هم مریض شده...

حالا سر ساعت داروهاشو بر میداره و میاد در خونه ی ما  و اصرار داره حتما حتما من داروهاشو بهش بدم!

به خیال خودش دستای من شفا بخشن و می تونن زودی خوبش کنند!...

عجب! : )))